اتفاق ساده ...

ان لم تدم طاعه منی فعلا جزما فقد دامت محبه و عزما ...

ان لم تدم طاعه منی فعلا جزما فقد دامت محبه و عزما ...

بایگانی

۱۷:۵۵۱۸
اسفند

به نام اوی مهربان

 

بانوی خانه روزگاری نه چندان دور سالک بود.

سالک راهی که می دانست باید رفت.

دوست داشت سالک بماند برای همیشه... تنها ... تنها برود تا رسیدن... 

اما اوی مهربان تنهایی را از او گرفت

و حالا او دوسال است بانوی خانه مردی ایست تجسم بهشت...

دو سال است که سلوک این سالک از گذر بالا و پایین این خانه است که

به سوی اوی مهربان قصه بالا میرود

غم و شادی ها، قهر و اشتی ها، دغدغه ها، سلام و خداحافظی ها همه عوض شده

چون جایگاه سالک عوض شده، بانوی خانه ای که حالا

مادری برجسته ترین صفتی است که با اشتیاق به داشتنش می بالد...

 

 

بانوی خانه